یه کمم از پرنسس تو دلی بگیم
سلام پرنسسم،آرومم،از الان مشخصه چه بانویی هستی گل من،قربونت برم بعضی وقتا از اینکه برای تو چیزی نمینویسم دلم میگیره،ولی واقعا چون هنوز نه عکسی ازت دارم و نه حتی برات چیزی خریدم که عکساشو بزارم تو طول روز با خودت ولی حرف میزنم،بارداری این بارم یه کم حال بدی دارم کمر درد و پلاکت خون پایین و چندتا چیز دیگه که مرتتب دکتر و چکابم عزیزکم تو به دل نگیر قول انشالله هر وقت اومدی تو بغلم برات جبران کنم هم خودم هم بابا مسعود گل که عاااااشق دختره،انشالله مثل مامانی آذر وارد خونه خودت بشی و عجله ای برای اومدن نداشته نداشته تا مثل مامانی آذری بشی همانطور که پرهام مثل بابایی شهریوریه،چهارشنبه میرم برای سونو ۳۲ هفتگی و دل تو دلم نیست برای دوباره دیدنت ،بعضی...
نویسنده :
مامانی وبابایی
15:58